انسان، اعجوبه اي در نظام هستي

با سلام. در پست قبلي در مورد آغاز آفرينش آسمانها و زمين مطلبي را نوشته بودم، و اگر خدا بخواهد آن را تا پايان حيات در روي زمين ادامه خواهم داد. امروز در مورد آفرينش انسان مطالبي را خواهم نوشت.

 

اما ايرج آقا در خواست کرده بودند که در مورد شنيده شدن صداي اذان در ماه مطلبي را بنويسم، راستش من در اين مورد چيزي نشنيده بودم و با جستجويي که در گوگل داشتم به مطالب اندکي دست يافتم که بيانگر آن بود که نيل آرمسترانگ اولين مسافر ماه، پس از رسيدن به آنجا صداي اذان را شنيده است. در اين مورد چند سئوال پيش مي آيد، آن هم اينکه:

 

عده اي ميگويند که آرمسترانگ در ماه صداي بلال را که در حال اذان گفتن بوده را شنيده است. او از کجا فهميده است که اين صدا، صداي بلال ميباشد؟ و يا بهتر است که بگويم او که اصلآ زبان عربي را نمي دانست و يا حتي در مورد اسلام هم بعيد به نظر ميرسد چيزهايي را بداند، پس چطور فهميده اين صدا، يکي از ذکرهاي مسلمانان در هنگام نماز خواندن ميباشد و بعد به حقانيت اسلام پي ببرد و اسلام بياود؟ و صد البته من منکر قدرت خداي متعال نمي شوم، ممکن است وي هنگامي که به ماه رسيده صداي اذان در او تلقين شده و با اينکه در مورد اسلام هم چيزي نميدانسته ولي به قدرت خدا، اسلام در ذهن او گنجانده شده و هنگامي که به سفينه بازگشته است، شروع به نماز خواندن کرده است! ولي به هر حال همانطور که قبلآ هم خاطر نشان کرده بودم، امروزه در اين دنياي دروغ و فريب و نيرنگ و حيله و مکر و کلک هر چه را که حتي با چشم خود هم ببينيم نبايد باور کنيم به غير از مطالبي که در يک کتاب گنجانده شده است که در آن وعده داده شده است که هيچ گاه کسي نميتواند مانند آن را بياورد و آنهم: کلام الله مجيد، قرآن کريم میباشد. و اما...

 

چگونه روح در آدم دمیده شد؟

 

در میان فلاسفه و محققان اسلامی اختلاف است در روح، که آیا روح مولود ترکیبی این بدن عنصریست یا موجودی میباشد که از خارج مانند سوارکاری که بر مرکب خود سوار میشود بر بدن کنترل می یابد.

 

بدن آدم که از عناصر ساخته و پرداخته شد، بی جان در حضور ملائکه الهی حضور داشت و  ملائکه که بر آن خیره شده بودند سخت از این موجود عجیب در شگفتی فرو ماندند. و ابلیس همان موجودی که از آتش ساخته شده بود در اثر زیادی عبادات در صف فرشته گان قرار گرفته بود که گویند یکبار در هنگام نماز خواندن چند هزار سال در رکوع باقی مانده بود، خواست تا از محتویات درونی آدم آگاه گردد و با اجازه حق تعالی، از ورودی دهان وارد اعضاء و احشاء او شده از ریه و دل سایر اعضا دیدن کرد، چون خواست وارد قلب شود، خطاب شد: این خانه محل اشراق نورهای ربوبی است و جای دیدن و ورود تو نیست و تو حق ورود به خانه دل که محل اسرار و آستان احرام است را نداری. ابلیس از کالبد آدم خارج شد و بالای سر او ایستاد و گفت: اگر به من امر شود که از تو اطاعت کنم سر پیچی خواهم کرد، و اگر بر تو امیر و مسلط گردیدم بر تو رحم نخواهم نمود.

 

جسد آدم پس از طی مراحل کمال جسمی مهیای نفخه روح شد. آنگاه از مصدر ربوبی خطاب شد: ای روح بر این بدن داخل شو، ولی این موجود مجرد از تصرف این جسم عنصری خودداری میکرد و میگفت: مدخل آن بعید و آخر آن تاریک است. تا مرتبه چهارم خطاب شد: ادخل کرها و اخرج کرها

 

روح وارد بدن خاکی انسان شد سر او تکانی خورد بینی عطسه زد و سر بلند کرد و گفت: الحمد الله رب العالمین

 

و صد سال به همین ترتیب بود. چون روح به سینه او رسید خواست بلند شود قدرت نداشت خطاب شد: و کان الانسان عجولا روح تا قدم او رسید اشتها بر او غالب شد و تحریض بر میل به غذا نمود چون روح بر او متصرف شد و غالب گشت انسان، این اعجوبه و موجود شگفت انگیز و از هر نظر کامل، پا به جهان گشود. از حضرت امیر المؤمنین روایت است که: آدم را به این جهت آدم میگویند که از ادیم زمین یعنی از روی سطح زمین ساخته شده است. و جبرئیل آمد و از چهار رنگ و چهار آب و چهار طینت آورد و از مجموع این آب و خاک آدم را آفریدلذا آب شیرین در دهان آدم، و آب شور در چشم آدم و آب تلخ در گوشهای او و آب گندیده در بینیش میباشد.