پيشينه تاريخي اورامانات  

 

واژه اورامان يا هورامان از دو بخش «اهورا» و «مان» به معنى خانه، جايگاه و سرزمين تشكيل شده است. پس اورامان يعنى سرزمين اهورايى و جايگاه اهورا مزدا. «هور» معنى ديگرى هم دارد.
هور در اوستا به معنى خورشيد است. هورامان را مى‌توان جايگاه خورشيد هم معنى كرد. جنوب شرقى شهر مريوان روستايى به نام «اورامانات تخت» قرار دارد كه جاده‌اى به طول هفتاد و پنج كيلومتر آن را به شهر مريوان متصل مى‌كند. اگر با يك حساب سرانگشتى حفظ اصالت و فرهنگ ابيانه‌اى‌ها و معمارى ماسوله را كنار هم قرار و گسترش دهيم جواب صورت مسئله ما روستاى اورامانات تخت خواهد بود. اين روستا را هزار ماسوله مى‌نامند. زيرا معمارى آن همانند ماسوله است. حياط هر خانه بام خانه‌اى ديگر است، اما با وسعتى بيشتر.

 

معمارى اورامانات و سرسبزى اين منطقه كوهستانى روياى پله‌هايى به سمت بهشت را متصور مى‌كند. خانه‌هاى اين روستا با سنگ و اغلب به صورت خشكه و به صورت پلكانى ساخته شده است. مردم منطقه معتقدند اورامانات تخت زمانى شهرى بزرگ بوده و مركزيتى خاص داشته به همين دليل از آن به عنوان تخت يا مركز (حكومت) ناحيه‌اى اورامان ياد مى‌كرده‌اند. به غير از وضعيت خاص روستا از نظر معمارى، موقعيت چشمه‌هاى پرآب، مراسم خاص و آداب و رسوم و وجود مقبره و مسجد پير شاليار و به ويژه جمعيت و تعداد سكنه قابل توجه آن نشانگر اهميت منطقه از زمان ساسانى است. پوشاك كردى آميزه‌اى از رنگ و نقش است. در كجا و چگونه مى‌توان زيباترين رنگ‌هاى دنيا را در كنار هم ديد. لباس مردم اورامانات كردى است. پيش از ورود پارچه و كفش‌هاى خارجى و ساير منسوجات داخلى به استان كردستان، بيشتر پارچه‌ها و پاى افزار مورد نياز آنها توسط بافندگان و دوزندگان محلى بافته و ساخته مى‌شده است.

 

ساخت پاى افزار «گيوه» يا «گلاش» يا «كالى» بر عهده اوراماناتى‌ها و مردم و آبادى‌هاى هجيع، نودشه، بوده و بافت را مردم آبادى‌هاى نوسود شهرستان پاوه بر عهده داشته‌اند. جولايى، بافت، پارچه و انواع منسوجات مانند بوزو، ربال، جاجيم، بره بوشمين، موج، جوراب، دستكش، زنگال و كلاء انواع دستبافت‌هاى اين منطقه هستند. مردان كرد اورامانى چوخه، پانتول، ملكى شال، دستار، فرنجى و كله بال و زنان آن جانى، كلنجه، شال، كلاه و كلله مى‌پوشند. انواع اين لباس‌ها با زيورآلات مختلف تزئين شده‌اند و رنگارنگ هستند. قارچ، كرفس، كنگر، ريواس، خوژه، پنير، شير، عسل، گردو، انجير موادغذايى اين منطقه را تشكيل مى‌دهند. پلو، «دوغه وا» يا آش دوغ، ساوار، گردول، ترخينه، دوختن يا آش گزنه، هتيمچه با گوشت گوسفند، شدروا، گرما، رشته پلو، رشته رون يك آبه، پرشين، شلغم ترش، و كلانه، از غذاهاى اورامانى است.

 

از توليدات هنرهاى سنتى مثل گليم، سجاده، نمد، سبد، گيوه به عنوان سوغات اين محل نام برد. اما دليل ديگرى به غير از درمان و سياحت در يك منطقه سنتى براى سفر وجود دارد. ميراث فرهنگى و كهن ايران زمين مى‌تواند دليلى براى كشش مسافران به شهر‌هاى مختلف باشد. هخامنشيان و شكوه شان زبانزد و مايه افتخار ايرانيان است

 

 

 

موقعيت جغرافيايي 

 

منطقه هورامان ناحيه اي كوهستاني كه به لحاظ زباني و سابقه تاريخي جايگاه ويژه ا ي در جمع ساكنان مناطق كردنشين دارد، دو بخش شمالي شهرستان پاوه (بخش مركزي و بخش نوسود)، بخشي از استان كردستان( شامل مريوان و مناطق اطراف آن)، و مناطقي از كشور عراق را در بر مي گيرد. آن بخش از منطقه هورامان كه در داخل مرز هاي كشور ايران قرار دارد. خود به دو بخش هورامان تخت و هورامان لهون قابل تقسيم است. از مقايسه نقشه ي تقسيمات كشوري و موقعيت ويژه منطقه هورامان مي توان در يافت كه منطقه هورامان تخت به تمامي، در استان كردستان و منطقه هورامان لهون به تمامي در استان كرمانشاه قراردارد.

 

 

 

شهرهاي مهم اورامانات 

 

 

 

 

 

شهرها و روستاهاي هورامي زبان در كردستان عراق 

 

 

 

ناحیه هورامان كوهستانی و پر برف و باران است. میزان بارندگی سالیانه حدود 800-900 میلی متر می باشد. بخش اعظم این بارش به صورت برف و در قلل و دامنه كوهها صورت میگیرد.

 

 

 

سابقه تاریخی و اعیاد رسمی 

 

هورامان سرزمینی باستانی است؛ این سرزمین، دست كم ، از زمان ورود آریایی به ایران، جزو مناطقی بوده كه اقوامی كه در آن سكونت داشته اند. و آنطور كه از شواهد بر میآید، در دوران حكومت های مختلف كه ، از آن زمان به بعد، بر نواحی از ایران حكم رانده اند، همچنان اقوامی(به ویژه اقوام كرد) را در خود جای داده است. چرم نبشته های اورامان(هورامان) كه قدمت شان به حدود قرن اول میلادی می رسد، شاهدی بر قدمت این سرزمین(دست كم تا قرن اول میلادی) هستند. این سرزمین، در حال حاضر، محل سكونت كردهای هورامی زبان ایران و عراق است.با توجه به مسلمان بودن و معتقد بودن هورامی های به آئین اسلام اعیاد رسمی آنان نیز همانند عید های مبارك و مقبول دنیای اسلام میباشد . عید سعید فطر(رمضان) و عید سعید قربان و در كنار این دو عید مهم، ماه مولود پیامبر اكرم در این منطقه محترم و برگزاری مراسم های میلاد رسول اكرم(ص) معمول و مرسوم میباشد. مردم هورامان شافعی مذهب هستند . مردم هورامان كرد و یه گویش هورامی(اورامی) تكلم میكنند. مكنزی: هورامی گویشی از گورانی، و همانگونه خواهیم دید، احتمالا ، باستانی ترین گویش آن ، و گویشی است كه كمتر از گویش های دیگر دچار دگرگونی شده است.

 

 

 

طریقه نقشبندیه و مشایخ  

 

تاریخ ابتدای طریقه نقشبندیه به اوایل قرنهای اسلامی بر میگردد. و در طول سده های گوناگون ، نام آن تغییر یافته است. در این طریقه ، گرچه نام ((شاه نقشبند)) شهرت بیشتری دارد، اما نقشبندیان ، به پیش از او میرسند. و طریقه او ، به حقیقت ، دنباله طریقه ((خواجگان)) است.

 

خواجه بها الدین محمد بن محمد اویسی بخاری، مشهور به شاه نقشبند، متولد در روستای ((قصر عارفان)) در یك فرسنگی شهر بخارا، به سال 718 ه ق ، و متوفی در همانجا به سال 791 . وی گرچه دست پرورده سید امیر كلال (772 ه ق) بود.، امادر واقع، اویسی و مستفیذ از روحانیت عارف بزرگوار((خواجه عبدالخالق غجدوانی است. شاه نقشبند، سه اصل به اصول هشتگانه غجدوانی افزود. و با الهام از روح او، مامور به تلقین ((ذكر خلفی)) شد و ذكر جهر را منسوخ كرد. آرامگاهش ، هنوز پا بر جا و مزار عاشقان است. طریقه نقشبندیه، به او نسبت دارد.

 

طریقه نقشبندی، برسنت و شریعت و دوری از بدعت استوار است. و تاكید دارد و همین ، باعث شده است كه در شرق و غرب جهان اسلام، گسترش یابد و به خصوص ، روش عرفانی علما و فضلا و ادبا و فقهای اسلام بشود.

 

سالك مبتدی و مرید در طریقه نقشبند ، انسانی پایبند به شریعت اسلا م و سنت پیامبر (ص) و پرهیزنده از بدعت است، وی ، باید این 11 اصل را رعایت كندو دارا شود:

 

1 -هوش در دم 2- نظر بر قدم 3- سفر در وطن 4- خلوت در انجمن 5- یاد كرد 6- بازگشت 7- نگاهداشت 8- یادداشت 9- وقوف زمانی 10- وقوف عددی 11- وقوف قلبی

 

یكی از مرشدان و بزرگان نقشبندی، مولانا شاه غلامعلی عبدالله دهوی(1240-1158 ه ق) است. عارف و دانشمند بزرگ كرد، ضیاالدین ابوالبها مولانا خالد ذوالجناحین شهروزی(1242-1193 ه ق) با راهنمایی یكی ازمریدان او در سال 1222 ه ق به دهلی در هندوستان می رود. و پس از یكسال ، با اخذ طریقه و اجازه ارشاد از شاه عبدالله ، به كردستان باز میگردد. و به ارشاد و تبلیغ طریقه نقشبندی می پردازد. یكی از جانشینان بسیار نامی مولانا خالد (( شیخ عثمان سراج الدین نقشبندی ) است. او در سال 1195 ه ق در در روستای ((ته ویله)) در كردستان (عراق) متولد شد. و پس از رسیدن به سن بلوغ، به تحصیل علوم دینی آغازید. وی برای ادامه تحصیل علوم دینی، چند سالی را هم در بغداد ماندگار شد و در سال 1228ه ق ؛ در شهر سلیمانیه عراق به عنوان اولین خلیفه مولانا ، اجازه خلافت و ارشاد گرفت. شیخ عثمان ، پس از چند سال ، به اورامان((هه ورامان)) بر میگردد و در روستای مسقط الراس خویش و گاهی در مناطق اطراف آن ، تا سال وفاتش (1283 ه ق) به ارشاد مشغول می شود.شیخ عثمان شش فرزند پسر داشت كه چهار نفر از آنان و همچنین نوه های ایشان ، به مقام خلافت و ارشاد رسیدند و هر كدام در جایی به ارشاد طریقه نقشبندی پرداخته اند.

 

 

 

شیخ محمد عثمان سراج الدین:
فرزند شیخ محمد علاء الدین، (متولد 1314 ه ق)،(1275 ه ش) در روستای صفی آباد واقع در 5 كیلومتری شهر جوانرود،( وفات11 بهمن سال 1375 ه ش) در استانبولِ تركیه، و مدفون در خانقاء و دارالارشاد خویش در استابول

 

 

 

طریقه قادریه و مشایخ  

 

پایه گذار طریقت قادریه ، شیخ عبدالقادر گیلانی، می باشد. ایشان در سال 470ه ق و به قول دیگری 471 ه ق تولد یافته است. شیخ عبدالقادر در اصول پیرو ابی الحسن اشعری و در فروع تابع امام شافعی(رض) و امام احمد حنبل(رض) است.در نزد صوفیان هند، ترك و عراق صاحب كرامت میباشد.

 

درپاوه خاندان خالصی كه بزرگ آنها شیخ نصرالدین خالصی بوده است ، روز شنبه 26/9/1356 هجری شمسی وفات كرد. و اكنون فرزند ایشان حاج شیخ طه خالصی ، به ارشاد مشغول میباشند. ((افراد دیگری هم در منطقه به ترویج قادریه اشتغال دارند از جمله: شیخ حسین هاشمی حسینی، از سادات برزنجه، در ده شاه ولد بخش ازگله حاج شیخ نجم الدین هاشمی در بخش ازگله و شیخ محی الدین هاشمی در دار زنگنه ی ازگله ، دو نفر اخیر هم از سادات برزنجه هستند. در قریه ی نجار نیز ملا شیخ محمد فرزند شیخ قادر از خاندان طالبانی، به ارشاد مشغول است.))

 

 

 

پیر شالیار 

 

در این مراسم كه هرساله و در اواسط بهمن‌ماه در اورمان تخت و در كنار مرقد پیرشالیار برگزار میشود هزاران نفر از مشتاقان و علاقمندان این مراسم برای گرامیداشت پیرشالیار گرد هم جمع می شوند.

 

پیرشالیار كیست ؟
پیرشالیار فرزند جاماسب یكی از رهبران و مغان آیین زردشت بوده كه در اورامان می‌زیسته است ، وی مردی دانا و آگاه با طبعی روان بود . ایم مغ كتابی را به نام مارفه‌تو پیرشالیار (‌معرفت پیرشهریار) به لجهه كردی اورامی به نظم در آورده است مشتمل بر امثال و حكم و پند و اندرز با ذكر نكاتی چند از آداب و رسوم آیین باستانی و تاكید و توصیه در جهت حفظ و نگهداری آن . نسخه این كتاب اكنون كمیاب است و فقط عبارات و ابیاتی از آن را برخی از مردم آن سامان در حفظ دارند و در مواردی به جای مثل به كار می برند .

 

در این كتاب منظوم ، بعد از هر دو بیت ، بیتی تكرار شده است به این مضمون :
گوشت جه‌ واته‌ی پیرشالیار بوو           هوشت جه كیاسته‌ی زانای سیمیار بوو
(‌به گفته پیرشهریار گوش بده ، و برای درك نوشته‌ زردشت دانا و هوشیار باش )

 

چندبند از آن منظومه :
داران گیان‌داران ، جه‌رگ و دل به‌رگه‌ن           گایی پر به‌رگه‌ن گایی بی به‌رگه‌ن
كه ره‌گ جه ‌هیلین ، هیلی جه كه‌رگه‌ن           رواس جه رواس ورگه‌ن جه ورگه‌ن
( درختان جان دارند ،‌ جگر و دلشان برگ است ، گاهی پر برگ و گاهی بی برگند . مرغ از تحم است ، و تخم از مرغ روباه از روباه است و گرگ از گرگ)

وه‌وری وه‌وارو ، وه‌وره‌وه‌رینه           وریسه ، بریو چوارسه رینه
كه‌رگی سیاوه هیلیش چه‌رمینه           گوشلی مه مریو دوی درینه
( برفی می باره كه برف خوره است ، و رسن كه پاره شود چهارسر پیدا می‌كند ، ماكیان سیاه ، تخمش سفید است ،‌دیگچه كه سوراخ شد ، دودر پیدا می كند )

 

برخی از دانشمندان كرد معتقدند كه پیرشالیار در اواخر زندگی دین اسلام را قبول كرده و كوشیده تا مردم این سامان را با این آیین مبین آشنا سازد ،‌اما توفیقی حاصل نكرده است و در اواخر قرن پنجم رو در نقاب خاك كشیده است . اما از روی قراین این پیرشالیار(‌پیراول) در اواخر قرن اول می زیسته و برهمان عقیده و آیین كهن تا واپسین دم باقی مانده است ، زیرا اولا در قرن چهارم و پنجم و حتی سوم دین اسلام در سراسر منطقه اورامان گسترش پیدا كرده ، و همه اهالی این دیار گرویده اسلام شده اند ، ثانیا اسلام آوردن پیرشالیار اول نیز نمی تواند مقرون به صحت باشد وگرنه منظومه خود را با همان مضامین كه حاكی از مجوسیت اوست باقی نمی گذاشت بلكه آن قسمت را كه مربوط به آیین كهن و توصیه در باره حفظ آن و نگهداشت آن است تغییر میداد همچنانكه پیرشالیار دوم كه مسلمان بوده دست به این كار زده است .

 

 

 

علماء و اساتید  

 

ملا بهاءالدین دزآوری:
 ملا بهاء الدین در سال 1294ه ق در روستای دزآور اورامان از توابع پاوه بدنیا آمد.این بزرگوار در 1368ه ق در بیاره به وصال جانان شتافت ودر پشت مقبره شیخ ضیاءالدین عمر به خاك سپرده شد.

 

ملا عبدالله دشی مفتی اعظم كردستان:
 دانشمند فاضل مشهور صاحب علم و فضل فراوان ادیب نكته دان، ملا عبدالله ابن محمود، صالح و زاهد از اهالی قریه دشه اورامان بوده است.ایشان در سال 1280 در دشه بدنیا آمده است.اساتید ایشان علامه حاج عمر افندی اربیلی، حاج ملا احمد نودشی و... و طلاب ایشان : ملا محمد رشید مریوانی، پسران دانشمندشان ملا محمود مفتی اعظم كردستانی، ملا خالد مفتی اعظم كردستانی، ملا محمد مهری، ملا محمد رشید،ملا محمد صدیقی و... استاد در سال1341 در سنندج رحلت فرمودند، و پسران مستعدشان راه پدر را در خدمت به اسلام و سنت پیامبر و مسلمین ادامه دادند و توفیق یافتند.

 

ملا خضر رودباری:
 او یكی از علمای بزرگ و ادبای برجسته است كه در قریه رودبار اورامان در حدود 1140 هجری تولد یافت . اساتید ایشان: شیخ وسیم كبیر تختی مردوخی، و.... این استاد جلیل در سال 1200 وفات یافته است. خداوند بیامرزش.

 

ملا عبدالصمد هجیجی:
 او در قریه هجیج اورامان در حدود سال 1260 تولد یافت. دو تن از پسران ایشان ملا عارف و ملا عبدالواحد نیز از دانش و معرفت پدر بهره برده و به خدمت همت گماشتند.ملا عبدالصمد در سال 1322هجری فوت نمود.

 

حاج ماموستا محمد زاهد ضیایی پاوه ای:
حاج ملا زاهد بن حاج ملا صلاح الدین ابن ملا لطف الله ابن حاج عوض از اهالی پاوه از توابع كردستان سنندج و فعلاٌ تابع باختران(كرمانشاه) است. جدش حاج عوض از مریدان شیخ عثمان سراج الدین طویلی است و كرامات و خوارقی مشهور دارد. و پدرش ملا صلاح الدین از مریدان شیخ عمر ضیاءالدین و اهل طاعت و تقوی بوده است. و خود ملا زاهد از مریدان مرحوم شیخ علاء الدین بن ضیاءالدین است. پدرش وقتی فوت كرد، او به حد بلوغ نرسیده بود. و در قصبه پاوه مشغول خواندن درس بود. بعد ها مبادی علوم را طی كرد و در مدارس نقاط مختلف در پی علم به گردش و تحمل زحمات فراوان تن داد و به قریه بیاره آمده مدتی در مدرسه آنجا مقیم بود و درس خواند، سپس به اطراف سلیمانیه نیز رفت و نزد ملا محمد مشهور به رئیس در قریه گه لا له از توابع چوارتا مدت زمانی اقامت و استفاده كرد. و در اواخر تحصیلش به بیاره بازگشت. و قسمتی از كتاب تقریب المرام شرح تهذیب الكلام را در آنجا خواند، و اجازه علم را از محضر مبارك استاد ملا عبدالكریم مدرس گرفت، و به پاوه برگشت و مدرس طلاب گردید و برای مسلمانان موعظه كرد، و خداوند او را در خدماتی كه در راه دین انجام داد موفق فرمود، و همچنین او در اداء فریضه حج توفیق یافت و ایشان در محل مرجع فتوای دینی در پاوه خدمت نمودند، حاج ماموستا روز 4 اردیبهشت سال 1373 در سن هشتاد و هشت سالگی به وصال جانان شتافت، و پس از نیم قرن خدمت و تبلیغ و تدریس و مدیریت و صیانت ، به سوی آشیان جانان بال گشود و به ملكوت اعلی پیوست و در مزارستان سرده( مرقد عارف نامدارحاجی عوض) به خاك سپرده شد. عاش سعیداً و مات سعیداً

 

ملا عنایت الله دشی :
 مرحوم مبرور ملا عنایت الله دشی فرزند عبدالعزیز در حدود سال 1250 هجری شمسی قریه دشه از توابع هورامان به دنیا آمد.اساتید ایشان: ملا عبدالله دشی مفتی كردستان، ملا عزیز رخزادی،و..ملا عنایت الله در سال 1343 در سن 93 سالگی به لقا الله پیوست.

 

یوسف صدیقی شاهویی گورانی :
 عالم عامل یوسف صدیقی از مردم اورامان كردستان فرزند قاضی محمود بن كمال الدین گورانی و از عشیره ای به نام رویسی است. ایشان در سال 1000 هق جان را به جان آفرین تسلیم كرد. تالیفات ایشان: حاشیه بر شرح عقاید، حاشیه بر شرح خطایی، حاشیه بر تفسیر بیضاوی، و رساله ای در علم منطق

 

خاندان علماء نودشه :

 

 

 

 

 

 

 

شعرو شاعران  

 

مولوی كُرد(تاوگوزی)
سید عبدالرحیم فرزند ملا سعید نوه ملا یوسف جان فرزند ملا ابوبكر مصنفی چوری كه منتسب به سید محمد زاهد كه معروف به پیر خدر شاهو است می باشد . تخلص شعری وی ( مه عدوومی ) است و در فرهنگ و ادبیات كردی به مولوی مشهور است .مه وله وی (مولوی ) در سال 1221 هجری قمری در روستای سرشانه ( سه رشانه ) در منطقه تاوه گوز كردستان عراق در خانواده ای فرهنگی - دینی چشم به جهان گشود . در كودكی همراه با خانواده به روستای بیژاوه نزدیك شهر حلبچه می رود و در آنجا نزد پدر قرآن می آموزد همزمان كتاب های مقدماتی فارسی و صرف و نحو عربی را نیز آموخته است . پس از آن همچون بسیاری از طلبه های كردستان برای فراگیری علم به شهر پاوه رفته است و پس از فراگیری علوم در شهر پاوه به چور از توابع مریوان رفته و پس از آن به سنه (سنندج ) رفته و در مسجد وزیر به تحصیل علوم زمان پرداخته است سپس به بانه و پس از آن به سلیمانی ( سلیمانیه ) رفته ور در مسجد گه وره ( بزرگ ) آن شهر از خدمت عالم بزرگ شیخ معروف نودی استفاده نموده است سپس به مسجد جامع حلبجه رفته و از وجود شیخ عبدالله خه رپانی استفاده نموده بعد از ان به قه لای جوانرود رفته و پس از آن دوباره به سنه (سنندج ) رفته و در مسجد دار الاحسان مدتی بیشتر از بار اول راگذرانده است . سپس به سلیمانی ( سلیمانیه ) رفته و در خدمت ملا عبدالرحمن نودشه ای كه مفتی سلیمانیه بوده و امام مسجد مه لكه ندی بوده است درس طلبگی را تمام كرده و موفق به اخذ اجازه از محضر ایشان گردیده است .
پس از آن به روستای چروستانه در اطراف حلبچه رفته و در آنجا به تدریس پرداخته است . پس از مدتی هوای تصوف اورا مجذوب كرده و گرفتار ذوق اهل معنا می گردد و بهمین دلیل به شهر ته ویله رفته و صوفی شیخ عثمان سراج الدین كه خلیفه مولانا خالد نقشبندی بزرگ طریقه نقشبندی در كردستان می شود . و مدت زیادی را به عنوان مرید شیخ سراج الدین بسر می برد . پس از چند سال به روستای بیاویله نزدیك حلبجه می رود و پس از مدتی به روستای گونه رفته و چند سال نیز در آنجا می ماند . سپس به شه میران كه در آن زمان تحت اداره شیخ علی عبابیلی بوده است می رود كه شیخ علی احترام بسیار زیادی برای مولوی قایل بوده است اما پس از مدتی عثمانی خاله بدستور محمد پاشای جاف اداره شه میران را از شیخ علی گرفته و بهمین دلیل مولوی راهی روستای سه رشاته كه زادگاه اوست می شود و در همان روستا دیده از جهان فرو می بندد .
مولوی در سالهای حیات خویش با چند حادثه و فاجعه سخت مواجه شده است ( آنگونه كه از شعرهای او برمی آید ) اول سوختن كتابخانه مولوی كه در آن كتابهای بسیار و نوشته ها و حتی دیوان شعر او می سوزد . دوم وفات عنبر خاتون همسر مولوی است كه آنگونه كه پیداست احترام و عشق زیادی به او داشته است . سوم از دست دادن بینایی بمدت هفت سال كه همان باعث وفات و افول ستاره ای بی بدیل در آسمان شعر و ادب اورامان و كردستان می شود . سر انجام مولوی پس از 79 سال عمر سراسر با بركت در سال 1300هجری قمری دیده از جهان فرو بست . از مولوی آثار ارزشمندی بجای مانده است .
دیوان مه وله وی :
الفضیله : كه شامل 2031 شعر عربی است و در سال 1285 هجری قمری آنرا به رشته تحریر در آورده است
العقیده المرضیه : مشتمل بر 2452 شعر كردی كه در سال 1352 هجری قمری از سوی محی الدین صبری النعیمی در مصر بچاپ رسیده است . اولین بیت دیوان اینگونه آغاز می شود

 

زوبده ی عه قیده و خو لاصه ی كه لام           هه ر له تو بو توس ثه نای تام

الفوائح : كه شامل 527 شعر فارسی است كه همراه العقیده در سال 1352 توسط محی الدین صبری النعیمی در مصر بچاپ رسیده است . بجز این موارد كتابی در باره اصول طریقه نقشبندی از ایشان بجای مانده است .

 

 

صیدی هورامی
صیدی شاعر یزرگ اورامان در سال 1199 هجری تا سال 1265 هجری میزیسته است. و بیش از 1500 قطعه شعر دارد، بیشتر اشعارش به شیوه اورامی كهن اوستائی و فارسی بوده است. و اشعاری نیز به زبان عربی دارد. نامش ملا محمد سلیمان فرزند حاج سید محمد خانقاهی و در قریه خانقاه پاوه متولد گردیده و نزد بیشتر اساتید اورامان و حوالی شهر زورتلمذ و آخرین مراحل تحصیل را از محضر ماموستا جلال خورمالی استفاده و از حضور ایشان مجاز شده. صیدی پس از اتمام تحصیل به شهر اورامان تخت رفته و در آنجا ماندگار و متا هل گردیده و سمت مدرس علوم دینیه و امام جمعه و جماعت شهر اورامان تخت را داشته و ضمناً با كسب باغبانی امرار معاش مینموده است.

 

میرزا ئه ولقادر پاو ه یی
ایشان عبدالقادر بن محمد بن جعفر اهل پاوه كه در سال (1240 قمری) چشم به دنیا گشود. مجموعه اشعار ایشان(دیوان میرزا ئه و لقادر پاوه یی) با گردآوری هادی سپنجی به چاپ رسیده است. میرزا از مریدان شیخ علی طالبانی بوده است. ایشان در سال( 1325قمری) در كرمانشاه وفات یافته و در قبرستان (قبر آقای كرمانشاه) به خاك سپرده شده است.

 

ملا فتح الله پاوه یی
از شعرای مهاجر و اهل فضل بوده ودر گروه مدرسین پاوه در استانبول بسر میبرده و گویا در همانجا بدرود حیات گفته. قرن سیزدهم

 

فكری پاوه یی
از شعرای پاوه و از علمای مهاجر به شهر استانبول است.

 

سید فتاح پاوه یی
فرزند سید مطلب و عموی سید بهاء الدین شمس قریشی((شمس الاشراف)) از سادات سرده پاوه است. و اشعاری از وی به جا مانده در مراثی و مناقب ودر طریقه نقشبیندیه صاحب سیروسلوك بوده است. در شعر مهجور تخلص میكرده است، از مرثیه ای كه برای مرحوم حاج عوضِ عارف سروده، در سال یكهزارو دویست و هشتاد و هشت در قید حیات بوده است.

 

محزون
میرزا محمود مستوفی فرزند مرحوم میرزا شكرالله از سلسله مستوفیان پاوه . ایشان بسال 1252 شمسی در پاوه بدنیا آمدند، و در سال 1316 در زندان قصر فوت فرمودند.

 

سید محمد خانقاهی
سید محمد بن سید عبدالكریم خسته از سادان خانقاء پاوه در سن شصت سالگی در قریه تاء در سال 1300 قمری متوفی شده اند.

 

 

 

موسیقی وموسیقیدانان  

 

موسیقی اورامی ، همچون دیگر جلوه های دیگر فرهنگ و هنر اورامان از تاثیر موسیقی فرهنگ های دیگر بركنار مانده و همچنان اصالت خویش را حفظ نموده است . این موسیقی های فولكلوریك دارای جمله هایی ساده ، با وسعت صوتی محدود به یك دانگ (تترآكورد ) و فرمی ترجیع بندی است كه در اصطلاح موسیقی استروفیك ( چندین بند شعر كه آنرا با یك ملودی واحد و مشخص می خوانند ) نامیده می شود . بیشتر ترانه های اورامی بصورت تبادل دو گروه خواننده یا تبادل خواننده و گروه -همراه با كف زدن - خوانده می شود موارد اجرای ناآگاهانه چند صدایی نیز در این موسیقی دیده می شود بدین گونه كه پیش از پایان یافتن بند اول ، گروه یا خواننده دیگر بند بعدی را از نت دیگری آغاز می كند و در نتیجه چند لحظه ای دو صوت بطور همزمان در فواصل مختلف اجرا می گردد .موسیقی اورامان را می توان بدو گروه چپله و گوشی تقسیم كرد .

 

 

 

 

 

منابع