تا بار گذاری صفحه کمی صبر کنید
محمد تقی بهار
محمدتقي بهار ملقب به ملک
الشعرا ازمردان شعر و ادب و سياست و تاريخ معاصر ايران است. پدرش، محمد کاظم صبوري،
ملک الشعراي آستان قدس رضوي بود و در اعياد و مراسم مذهبي اشعاري را که به همان
مناسبت سروده بود مي خواند. پس از درگذشت او، محمد تقي، که قريحه اي سرشار در سرودن
اشعار داشت، هنگام ورود مظفرالدين شاه قاجار به خراسان قصيده اي سرود و به اين طريق
لقب پدر را به دست آورد.
ملک الشعرا بهار، که درمشهد متولد شده بود، زبان و ادب فارسي و عربي را نزد استاد
معروف زمان خود، اديب نيشابوري آموخت و در جواني وارد فعاليت هاي سياسي گرديد. در
آن زمان اختلاف بين محمدعلي شاه و نمايندگان مجلس شوراي ملي هر روز بالاتر مي گرفت.
بهار مقاله ها و ترانه هاي بسيار به نفع مشروطه خواهان در روزنامه خراسان مشهد
انتشار داد و به تدريج مشهور شد. در سال هاي بعد که به عضويت کميته حزب دمکرات
خراسان درآمد و روزنامه نوبهار را که ناشر افکار حزب بود منتشر کرد. وي در مقالات
خود بيش از همه به دفاع از آزادي زنان و لزوم کشف حجاب پرداخت و به اين جهت مورد
تکفير قرار گرفت و حکم قتل او داده شد.
با درگرفتن جنگ جهاني و اشغال ايران به وسيله قواي بيگانه، ملک الشعرا که به
نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شده بود همراه ديگر آزادي خواهان تهران را ترک کرد
و به هواداري از ارتش آلمان در روزنامه نوبهار مقالات تند نوشت و مظالم روسيه را
برشمرد. ديري نگذشت که روزنامه توقيف و خود او به بجنورد تبعيد شد. با پايان گرفتن
جنگ، ملک الشعرا بار ديگر به نمايندگي مجلس شوراي ملي برگزيده شداما با روي کار
آمدن رضا شاه پهلوي و پس از گذراندن يک دوره چهارده ماهه در زندان، ناچار از فعاليت
در صحنه سياسي کناره گرفت. پس از آن در حدود هفده سال به کار تحقيق و تدريس در
دانشکده ادبيات تهران مشغول بود و آثار متعدد نظم و نثر به وجود آورد. وي، در سال
۱۳۲۴ ش/
۱۹۴۵ م، مدت چهارماه در دولت احمد قوام ( قوام السلطنه)
وزارت فرهنگ را به عهده داشت و در همان سال ها بر اثر ابتلا به بيماري سل بستري شد.
آخرين فعاليت اجتماعي او رياست جمعيت هواداران صلح بود.
اشعار کلاسيک بهار بيشتر مضموني سياسي و اجتماعي دارد و بازتابنده خشم و اندوه
آزادگان از اوضاع نابسامان جامعه است. بهار در کار تحقيق ادبي و تاريخي نيز سرآمد
بود. نوشته هايش، غير از آنچه در روزنامه و مجلات به چاپ رسيده، بيشتر آثاري تحقيقي
در ادب فارسي است. سبک شناسي وي در سه جلد، دگرگوني و تکامل نثر فارسي را از آغاز
تا طلوع مشروطيت مورد بررسي قرار مي دهد. اين مجموعه که به منظور تدريس در دانشکده
ادبيات فراهم آمد، هنوز از کتاب هاي درسي معتبر به شمار مي رود. ترجمه چند اثر از
زبان پهلوي به فارسي نيز از ديگر آثار علمي او است. بر اين همه، تصحيح کتاب هاي
متعددي از آثار گذشتگان را بايد افزود. از جمله تاريخ سيستان و مجمل التواريخ که
منابعي معتبر درباره تحولات سياسي ايران در اواخر دوره قاجار و اوان دوران پهلوي
است.
ملک الشعرا بهار در تصنيف سازي نيز دست داشت. در دوران مشروطيت اشعاري با وزن هاي
خاص براي آواز در دستگاه هاي موسيقي ايراني سروده مي شد. عارف قزويني، مرد سياست،
شعر، و موسيقي و خواننده آن عصر، به سرودن اين گونه تصنيف هاي سياسي و اجتماعي
شهرتي خاص داشت. ملک الشعرا نيز تصنيف هايي از اين گونه بسيار ساخته است که از آن
ميان ” مرغ سحر” در دستگاه ماهور با صداي قمرالملوک وزيري، برجسته ترين خواننده زن
ايران در نخستين دهه هاي قرن بيستم، شهرت و مقبوليتي فراوان يافت و به تدريج به
نوعي سرود ملي و سياسي تبديل شده است:
مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه تر کن
زآه شرربار، اين قفس را برشکن و زيروزبر کن
بلبل پربسته زکنج قفس درآ نغمه آزادي نوع بشر سرا
وزنفسي عرصه اين خاک توده را پرشرر کن
* * *
ظلم ظالم، جور صياد آشيانم داده بر باد
اي خدا، اي فلک، اي طبيعت شام تاريک ما را سحر کن
نوبهار است گل به بار است ابر چشمم ژاله بار است
اين قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس اي آه آتشين دست طبيعت گل عمر مرا مچين
جانب عاشق نگه اي تازه گل از اين بيشتر کن
مرغ بي دل، شرح هجران، مختصر مختصر، مختصر کن