آمريكا در خزر

 

 

 در حاشيه سفر بيل ريچاردسون به آنكارا,  باكو و عشق آباد
 "بيل ريچاردسون" وزير انرژي امريكا به دنبال مسافرتهاي مكرر "مورنينگاستار " مشاور كلينتون در امور درياي خزر, روز 25 مرداد 78 در آنكارا با دميرل و وزير انرژي تركيه ملاقات داشت. هدف اين ملاقات, تقويت تلاشهايي بود كه به منظور كشيدن خط لوله شرقي, غربي نفت و گاز از تركمنستان به باكو و از آنجا به بندر مديترانه اي جيجان انجام مي گيرد. اخيرا" ميدان گاز بسيار بزرگي به نام «شاه دنيز» در منطقه فلات قاره آذربايجان (در درياي خزر) كشف و مورد ارزيابي قرار گرفته است. چاه شماره يك اين ميدان, در عمق بيش از 6 هزارمتري, به مخزن گاز قابل ملاحظه اي برخورد نموده است كه هر ميليون فوت مكعب آن بيش از 50 بشكه گاز مايع دربردارد. در حال حاضر چاه شماره 2 آن  نيز در دست حفاري است. عمليات اين ميدان توسط كنسرسيومي انجام مي گيرد, كه بيشتر سهام آن متعلق به  «بي. پي. آموكو» مي باشد. تركيه, آذربايجان و روسيه نيز در اين كنسرسيوم هر كدام سهامي دارند, ايران نيز 10% سهام را دارا مي باشد. با كشف اين مخزن بزرگ گاز, باكو ادعا دارد كه مي تواند نيازهاي گاز مصرفي تركيه را جوابگو باشد.ارزيابي جديد از اين مخزن نشان مي دهد كه آذربايجان قادر است سالانه 16 ميليارد مترمكعب گاز طبيعي به تركيه از طريق خط لوله به تركيه ارسال دارد. با پافشاري حيدرعلي اف بر اجراي اين پروژه, منافع باكو و عشق آباد در تعارض با يكديگر قرار گرفته و چشم انداز اميدوارانه‌تري براي عبور خط لوله گاز تركمنستان از كشور ما به وجود آمده است.حتي قبل از كشف مخزن «شاه دنيز» نزديكترين, امن ترين و اقتصادي ترين راههاي عبور, راه ترانزيت ايران بود كه حالا اين واقعيت عيني‌تر شده است. به شرط اينكه از يك سو مسؤولين سياست خارجي و وزارت نفت ما ديپلماسي فعالتري را دنبال كنند و از سوي ديگر جناحهاي سياسي رقيب نيز از ايجاد تشنج پرهيز و سياست تشنج زدايي آقاي خاتمي را دنبال نمايند. در اين صورت اميد مي رود كه براي اولين بار, بدون تاراج منابع كه ثروت ملي ما به شمار   مي روند, از طريق ترانزيت ايجاد درآمد كنيم. مجله ميدل ايست اكونوميك سروي در شماره 23 اوت 1999 برابر با اول شهريور 1378 تفسيري از سفر بيل ريچاردسون به آنكارا, باكو و عشق آباد ارايه نموده است كه تلخيص آن بدين شرح است. 

 

هدفهاي راهبردي امريكا در منطقه قفقاز و خزر
هدفهاي اعلان شده از ايجاد يك خط لوله سرتاسري كه به نام دالان شرقي‌ـ غربي معروف شده است, عبارتند از:

 

الف : برقراري ثبات مورد نظر امريكا.

 

ب : رونق اقتصادي منطقه قفقاز.

 

ج : يكپارچه كردن منطقه.

 

د : توسعه دموكراسي در اين منطقه

 

ه : محدودكردن نفوذ راهبردي ايران و روسيه در منطقه.

 

و :  برقرار كردن پيوند محكم بين امريكا و منافع ارزشمند منطقه خزر.

 

ز : تقويت تركيه به عنوان متحدي مهم,  بازاري براي مصرف انرژي و تكيه گاه حياتي امريكا براي ورود و نفوذ به منطقه خزر.

 

 موانع راهبردي امريكا
براساس تفسير ياد شده اين موانع عبارتند از:

 

الف :  اختلاف بين امريكا و شركتهاي نفتي در دو مورد ظرفيت و حجم نفت و هزينه ترانزيت.

 

ب : عوارض سياسي .

 

ج :  اختلاف بين تركمنستان و آذربايجان.

 

شركت عامل بين المللي آذربايجانA.I.O.C.  «ايوك»  كه عمده سهام آن متعلق به شركت نفتي «بي. پي. آموكو» مي‌باشد, مدعي است كه ميزان نفت فلات قاره اي آذربايجان بيش از 5/4 ميليارد بشكه نمي باشد و با توجه به هزينه عملياتي 12 دلار براي هر بشكه در اين منطقه, كشيدن خط لوله نفت از باكو به جيحان صرفه اقتصادي ندارد.A.I.O.C.    مدعي است كه اگر ظرفيت تاييدشده مخازن نفتي حداقل 6 ميليارد بشكه مي بود, اين پروژه  ارزش سرمايه گذاري را داشت.  ولي با توجه به آنكه حداكثر توليد زمان بندي شده براي سال 2007 بيش از 800 هزار بشكه در روز نخواهد بود,  دنبال نمودن اين پروژه بازدهي مناسبي نخواهد داشت. از طرفي  ظرفيت مخازن نفت اندك و هزينه عمليات استخراج و احداث لوله نيز بالا مي باشد. تخمين  A.I.O.C.   از هزينه خط لوله باكو ـ جيحان 7/3 ميليارد دلار است, در حالي كه تركيه اصرار مي ورزد كه هزينه آن بيش از 4/2 ميليارد دلار نخواهد بود. از طرفي تركيه براي عبور از هر بشكه 28/2 دلار حق ترانزيت طلب مي كند, در حالي كه A.I.O.C. و شركتهاي عامل  رقم 95/1 تا 2 دلار در هر بشكه را مي پذيرند.A.I.O.C.  چند ماه پيش به دو برابركردن ظرفيت خط لوله باكو – سوپسا پرداخت و ظرفيت آن را از 100هزار بشكه به 200 هزاربشكه در روز رساند. ولي هنوز ظرفيت بارگيري بيش از 70 هزار بشكه در روز نمي باشد. امريكا به شركتهاي عامل A.I.O.C. فشار مي آورد كه ظرفيت بارگيري اين بندر را توسعه ندهند تا نقش راهبردي خط لوله باكو – سوپسا بيشتر گردد. درگيريهاي مسلحانه در چچن و داغستان نيز موجب شده است كه دست اندركاران پروژه فوق به نقش خط لوله نفتي باكوـ سوپسا توجه بيشتري داشته باشند. از طرفي A.I.O.C.  ظاهرا" مصمم است تا شهريور ماه نسبت به تعيين سرنوشت سرمايه گذاري 6/2 ميليارد دلاري خود براي توسعه ميادين نفتي فلات قاره آذربايجان (چيراق, آذري, گونشلي)  اقدام نمايد. در صورتي كه اين تصميم در جهت مختومه كردن اين پروژه باشد, خط لوله باكو – جيحان حتي با فشار امريكا, (بانك بين الملل, شركت فايننس بين المللي و بانك صادرات و واردات امريكا) نيز غيرمحتمل و غيرعملي خواهد شد.علاوه بر عوارض سياسي نظير مخالفت شديد ايران و روسيه نسبت به آلودگي محيط زيست و تضييع حقوق اين دو ملت بزرگ, پيدايش مخزن بزرگ گاز «شاه دنيز» در آبهاي فلات قاره اي آذربايجان, با ظرفيت صادراتي سالانه   16 ميليارد مترمكعب  از يك سو و اصرار «حيدرعلي اف» بر صادرات گاز به تركيه از سوي ديگر, موانع راهبردي استراتژي آمريكا در منطقه مي باشند. با توجه به اين كه نقش عمده در صادرات اين منبع جديد با آذربايجان خواهد بود, انتظار اختلافات بيشتري بين تركمنستان و آذربايجان مي رود كه مانع راهبردي قابل توجهي  است. شايد به همين دليل است كه بيل ريچاردسون وزير انرژي امريكا, پس از ملاقات با حيدرعلي اف در باكو, به عشق آباد پرواز نمود تا «صفر مرادنيازاف» را به همكاري در چنين پروژه اي تشويق نمايد